این با یک زنگ تلفن که من جواب دادم شروع شد
توگفتی شماره من رو از چند تا رقصنده ها گرفتی
دقیقا بیرون صبر کردی، یه چیزی از من داشتی
اما اونوقت من چشمات رو دیدم، چشمایه دیوونت رو
حالا تومن رو تویه یپیز پیچیده و خیلی مریض گیر انداختی
یه شیطون خیلی مهربون که من اصلا نمیدونستم وجود داره
تو اینور اونور رفتی و من رو تحدید کردی
و من اصلا متوجه نمیشم ، چرا نمیتونی بذاری من باشم؟
باور کن وقتی میگم ، تو یه احمقی
تومن رو تا سرحد مرگ میترسونی،اصلا جالب نیست
چرا نمیخوای من رو تنها بذاری؟ فقط تنهام بذار
تو دیوونه ای ، تنهام بذار
دارم التماست میکنم که دست ازین فکرکردنا بردار
الان زمان اونه که با یه نفر جدید بازی کنی
چرا نمیخوای من رو تنها بذاری؟ فقط تنهام بذار
تو دیوونه ای ، تنهام بذار
تو پدر مادرم رو میترسونی ، دوست دخترمم میترسونی
تو صبح زود جلوی در صبر کرده بودی
چندین بار بهت گفتم، من رو دنبال نکن
داری زندگیم رو زهر میزنی ، قفط بهم بگو چرا
باور کن وقتی میگم ، تو یه احمقی
تومن رو تا سرحد مرگ میترسونی،اصلا جالب نیست
چرا نمیخوای من رو تنها بذاری؟ فقط تنهام بذار
تو دیوونه ای ، تنهام بذار
دارم التماست میکنم که دست ازین فکرکردنا بردار
الان زمان اونه که با یه نفر جدید بازی کنی
چرا نمیخوای من رو تنها بذاری؟ فقط تنهام بذار
تو دیوونه ای ، تنهام بذار
باور کن وقتی میگم ، تو یه احمقی
تومن رو تا سرحد مرگ میترسونی،اصلا جالب نیست
چرا نمیخوای من رو تنها بذاری؟ فقط تنهام بذار
تو دیوونه ای ، تنهام بذار
دارم التماست میکنم که دست ازین فکرکردنا بردار
الان زمان اونه که با یه نفر جدید بازی کنی
چرا نمیخوای من رو تنها بذاری؟ فقط تنهام بذار
تو دیوونه ای ، تنهام بذار