من..من اون چیزیم که ترک کردند
من تمام باقیماندهی آن چیزیم که دزدیدند
شهری پنهان بر بلندی
پوستم از چرم است، برای همین هر آبوهوایی را تاب میآورم
من یه کارخانهی دودم
دست کارگر روستایی برای مصرف تو
جبههی سرما در وسط تابستان
عشقﹾ در زمانهای وبا، برادر من!
خورشیدی که متولد میشود و روزی که
با بهترین غروبها میمیرد
من، توسعه با تنی زخمیم
سخنرانیای سیاسی، بدون هیچ بزاقی
زیباترین چهرههایی که تا به حال دیدهام
من تصویر یک شخص ناپدیدشدهام
خونِ درون رگهای تو
من قطعهزمینی هستم که به زحمتش میارزد
یک سبد لوبیا
من مارادونا در مقابل انگلستانم
که دو گل به ثمر رساند
من آنچه پرچمم را نگه میدارد هستم
ستون فقرات این سیاره، رشتهکوههای من است
من چیزی هستم که پدرم به من آموخت
آن کس که پدر-میهنش را دوست ندارد، مادرش را دوست نمیدارد
من آمریکای لاتینم
مردم بدون پا، که راه می روند
هی!
تو نمیتوانی باد را بخری
تو نمیتوانی خورشید را بخری
تو نمیتوانی باران را بخری
تو نمیتوانی گرما را بخری
تو نمیتوانی ابرها را بخری
تو نمیتوانی رنگها را بخری
تو نمیتوانی شادی مرا بخری
(2x) تو نمیتوانی دردهای مرا بخری
دریاچهها را دارم، رودخانهها را دارم
دندانهایم را برای وقت خندیدن دارم
برف که کوههایم را میآراید
خورشید را دارم که مرا خشک میکند و باران را که مرا میشوید
یک بیابان مست از پیوت (کاکتوسی بومی مکزیک، دارای خواص روانگردان)
یک جرعه پولکه (نوشیدنی الکلی مکزیک) برای آواز خواندن با کایوتها (نوعی گرگ)
تمام آن چیزی است که لازم است
ریههایم آبی شفاف تنفس میکنند
ارتفاعی که خفه میکند
دندانهای آسیا هستم که کوکا میجوند
پاییز با برگهای پژمردهاش
اشعار نوشته شده زیر آسمان شب پرستاره
تاکستانی پر از انگور
نیزاری زیر خورشید کوبا
من دریای کارائیب هستم که به خانههای کوچک مینگرد
در حال انجام مراسم آب مقدس
باد که موهایم را شانه میزند
من تمام مقدسینی هستم که از گردنم آویزان است
جوهر مبارزهی من مصنوعی نیست
چراکه کودِ خاک من طبیعی است
تو نمیتوانی باد را بخری
تو نمیتوانی خورشید را بخری
تو نمیتوانی باران را بخری
تو نمیتوانی گرما را بخری
تو نمیتوانی ابرها را بخری
تو نمیتوانی رنگها را بخری
تو نمیتوانی شادی مرا بخری
تو نمیتوانی دردهای مرا بخری
تو نمیتوانی باد را بخری
تو نمیتوانی خورشید را بخری
تو نمیتوانی باران را بخری
تو نمیتوانی گرما را بخری
تو نمیتوانی ابرها را بخری
تو نمیتوانی رنگها را بخری
تو نمیتوانی شادی مرا بخری
تو نمیتوانی دردهای مرا بخری
نمیتوانی خورشید را بخری
نمیتوانی باران را بخری
(ما راه میرویم)
(ما راه میرویم)
(ما راه را رسم میکنیم)
خورشید
نمیتوانی زندگی مرا بخری
(ما راه میرویم)
زمین من برای فروش نیست
کارِ سخت، ولی با افتخار
اینجا به اشتراک می گذاریم؛ مال من، مال توست.
این شهر با امواج بزرگ غرق نمیشود.
و اگر سقوط کرد، من آن را دوباره میسازم.
وقتی به تو نگاه می کنم پلک نمیزنم
تا نام فامیلی من را به خاطر بسپاری
عملیات کُندُر به آشیان من حمله میکند
من میبخشم، ولی هرگز فراموش نمیکنم!
هی!
(ما راه میرویم)
اینجا مبارزه نفس میکشد
(ما راه میرویم)
من میخوانم، چراکه شنیده میشود
(ما راه را رسم میکنیم)
(ما راه میرویم)
اینجا، ما ایستادهایم
زنده باد آمریکای لاتین!
نمیتوانی زندگی مرا بخری