شبها، شبها، بر ماه نگاه کرده، ای یار، تو را یاد کردهام
لب لب لب لب لبها را
پا شدهام، پا شدهام، نشستهام، در هریک رویایی از تو داشتهام
لب لب لب لب لبها را
لب شیرین، لبها را
لب شکر، لبها را
ای لب شیرین، لبها را
ای جان لب شیرین، لبها را
چشم و ابرو تنگ مکن، بیا، تو ناز مکن با من، مکن [*]
ای یارم، ای جانم
چشم و ابرو تنگ مکن، بیا، تو ناز مکن با من، مکن
ای یارم، ای جانم
اهالی عشق را، این همه ناز مکن، خوب نیست
لب لب لب لب لبها را
لب شیرین، لبها را
لب شکر، لبها را
ای لب شیرین، لبها را
ای لب شیرین، لبها را
تو عشقم را، تو عشقم را در همه عالم عیان کردهای
لب لب لب لب لبها را
تو چون بلبل، تو چون بلبل در گلشن فغان کردهای
لب لب لب لب لبها را
لب شیرین، لبها را
لب شکر، لبها را
ای لب شیرین، لبها را
ای لب شیرین، لبها را
چشم و ابرو تنگ مکن، بیا، تو ناز مکن با من، مکن
ای یارم، ای جانم
زیباییت، ای گل، همه بانمکیست (ملاحتست)
این چهره که داری، خوشبختی بزرگیست
تمایل را در چشمان رقیب، میفهمم
من خود عارفم، نشانهای مرا کافیست (من خودم این کارهام)
ای زیبا، ای ظالمانه زیبا
حیف که قدرش ندانستی،
دلم میسوزد، دلم میسوزد، دلم میسوزد
زیبایی که قدر خود نداند، جنایت است، ای امان، ای امان
بگویم که نخند، با رقیب سخن مگوی، ناز مکن
چگونه بگویم زیبایم؟ که سخن وری و خنده، رسم و عادت توست
ای جان بیچارهام
بلبلها آواز میخوانند، چهچه میزنند، روی گل در باغ،
بلبلها آواز میخوانند، چهچه میزنند، روی گل در باغ،
ای زیبای خوش ترکیب
بر دیدگانم جای داری
تو از من قلب بخواه
من بگویمت: بر روی چشم
چشم و ابرو تنگ مکن، بیا، تو ناز مکن با من، مکن
ای یارم، ای جانم
اهالی عشق را، این همه ناز مکن، خوب نیست
لب لب لب لب لبها را
لب شیرین، لبها را
لب شکر، لبها را
ای لب شیرین، لبها را
ای لب شیرین، لبها را