دیگر زندگیای وجود ندارد
دیگر زیستنی وجود ندارد
دیگر بارانی وجود ندارد
دیگر نسیمی وجود ندارد
دیگر خندهای وجود ندارد
دیگر گریستنی وجود ندارد
دیگر ترسی وجود ندارد
دیگر آوازی وجود ندارد
مرا ببر هر آنجا که هستی!
مرا ببر!
مرا ببر هر آنجا که هستی!
مرا ببر!
وقتی یکی آنیکی دیگر را ترک میکند، آنکه پشت سر مانده، رنج بیشتری میکشد
وقتی یکی آنیکی دیگر را ترک میکند، آنکه پشت سر مانده، رنج بیشتری میکشد
وقتی یکی آنیکی دیگر را ترک میکند، آنکه پشت سر مانده، رنج بیشتری میکشد
دیگر آسمانی وجود ندارد
دیگر بادی وجود ندارد
دیگر شبنمی وجود ندارد
دیگر شعلهای وجود ندارد
دیگر زندگیای وجود ندارد
دیگر زیستنی وجود ندارد
دیگر خشمی وجود ندارد
دیگر رویایی وجود ندارد
مرا ببر هر آنجا که هستی! ... مرا ببر!
مرا ببر هر آنجا که هستی! ... مرا ببر!
وقتی یکی آنیکی دیگر را ترک میکند، آنکه پشت سر مانده، رنج بیشتری میکشد
وقتی یکی آنیکی دیگر را ترک میکند، آنکه پشت سر مانده، رنج بیشتری میکشد
رنج میکشد
رنج میکشد.