اونجا زوریا است در کشورش
میپره, رقص سیرتاکی میکنه
لذت [خوشی] هر قدمشو دنبال میکنه
بیا, زوریا به دنبال ما میگرده
و اگه میخواهی در گلبرگ های گل رز پیچیده بشوی
اگه همه چیز را خاکستری [غمگین] میبینی
اگر واقعن افسرده هستی
بیا سیرتاکی برقص
اگر میخواهی تمام نگرانی هایت محو بشوند
اگه به دنبال جوانی دوباره هستی
بیا با زوریا برقص
بیا برقص تا فراموش کنی
که روز [عمر ما] به پایان خواهد رسید
باد شرقی
میاد تا با خودش
موسیقی را بیاره که
در آسمان تابستان شناور هستند
حس میکنم موسیقی را
که نزدیکه ما را از جا بلند کنه
در آنجا شب ها به پایان رسیده اند
و روز ها کوتاه هستند
برای کسانی که عشقی تو زندگیشون دارند
بزوری تابستان [این فرصت عاشق شدن] به پایان خواهد رسید
ما باید نهایت استفاده را ازش ببریم
اگر کسی هستی که میدزدی
زماانی که فراموش شده [هنوز با گذشته ات درگیری]
کسی که به کلمات اعتماد نمیکنه
بیا سیرتاکی برقص
اگر کسی هستی که فکر میکنی
در این جنگ
این قایق واژگون خواهد شد [شکست خواهی خورد]
بیا سیرتاکی برقص
اگر کسی هستی که از درون احساس خالی بودن [پوچی] میکنی
و فکر میکنی که خوشبختی بستگی به این داره که
بتونی در فروشگاه های زیادی خوش بگذرونی [پولدار باشی]
بیا سیرتاکی برقص
اگر کسی هستی که فرسوده [دل شکسته] شده
مفتخر [خوشحال] باش که قلبت هنوز میتپه
اگر دنبال گل رز میگردی
بیا سیرتااکی برقص
بیا با زوریا برقص
بیا با زوریا برقص