شب هنگام در حال رانندگی هستم به تو فکر میکنم
و خیلی چیزهای دیگه ای که قادر به بیانشون نیستم
و ماه اومده به پشت من
و واسم میاره خیلی از خاطراتی که دلتنگشونم
و رادیو داره ترانه ی مورد علاقه تو دو میخونه
اونی که ما میرقصیدیم بارها و بارها باهمدیگه
و بارون خیلی شدید به پنجره میخوره
و بخار میکنه مثل شبنم عشق تو
و چراغهای ماشینها میدرخشند مثل ستاره ها
در آسمان غم
راه امتداد داره و من سرعت میگیرم
مثل کسی کع در جستجوی عشقش هست
جستجو میکنم ؛مثل مجنون؛بگو به من
کجا هستی کجا هستی
آیا هنوز به من فکر میکنی
کجا هستی کجا هستی
در فکر توام
میخواهم بدونم آیا هنوز
ذره ای عشق به من داری
جاده طولانیه
و حس میکنم دارم میمیرم
در حال رانندگیم فکر میکنم به خورشید میرسم
اگر که به اتاق تو برسم صدای تو
پیام گیر جواب میده پیغام خود را بگذارید
صدامو میزارم برات
و میگم که دلتنگتم
تو همه ی زندگیمی
غرق الکلم
باور ندارم پایان خوشی در انتهای این داستان
این داستان من و تو
که به دوری دستانت ختم گردد
بهتر نمیشه مردد نباش
عشقم بگو به من
کجا هستی کجا هستی
آیا هنوز به من فکر میکنی
کجا خواهی بود کجا هستی
در فکر توام
میخواهم بدونم آیا هنوز
ذره ای عشق به من داری
جاده طولانیه
و حس میکنم دارم میمیرم
بگو
کجا هستی کجا خواهی رفت
آیا هنوز به من فکر میکنی
کجا خواهی بود کجا هستی
در فکر توام
میخواهم بدونم آیا هنوز
ذره ای عشق به من داری
جاده طولانیه
و حس میکنم دارم میمیرم