"خوشحالی"
(مشروب) می خورم و می خورم و می خورم، تا تو رو فراموش کنم
مي خوابم و مي خوابم و مي خوابم تا به تو فکر نکنم
دنيای لعنتي
زندگی می کنم برایی اینکه بهای عشقم رو به تو، بپردازم
لعنت به تو
بذار برم
بهت می گم که زندگي ندارم
و این تقصیر توست
شب هام مثل روزهام پر از تنهایی شده.
خدای من
به من کمک کن تا اين عشق رو که درون قلبمه، بکشم
خدای بزرگ، از من نگهداری کن (مواظبم باش)
تنهای تنها جاده ی جهان رو پیاده رفتم
و دیگه قدرتی برای جنگیدن ندارم
فکر مي کردم که عشقم به تو، درمان دردهام می شن
اما دردهام قوی تر و قوی تر، بزرگ شدن
من تو رو ترک مي کنم به خاطر چیزای خوب، عشق من،
فراموش نکن که من مردي هستم که به خاطر تو وجود داره
و آوازهای زندگیم رو تا ابد به تو می دم
تا وقتی که روز مرگم برسه.