عصبانی شدی، تو کار
و من از تو، آزادیت را ربوده ام
می پرسم، نگرانم
تو می خواهی فقط، از شرم خلاص شوی
واقعاً فکر می کنی، که من مشکلت هستم
فکر می کنی، بدون من اوضاع بهتر خواهد بود
پس بیا دیگه، بیا
همه چیز رو تموم کن
لعنتی، ما ته خط هستیم
بیا دیگه، بیا دیگه
همه چیز رو همین الان تموم کن
شلیک کن، ما ته خط هستیم
فقط در آخرین لحظه میرم رو اعصابت
خودت را برای هر سردی و بیرحمی آماده کن
بیا دیگه، بیا
تمومش کن
شلیک کن، ما ته خطیم
وقتی که رفتم، عمیق در دل باغ
و سوسک ها مرا تکه تکه کردند
و تو فقط گریه می کنی، به جای خوابیدن
در میان بالش ها، دفن شده
هنوز هم فکر می کنی، که من مشکلت هستم
فکر می کنی، همه چیز بدون من بهتر خواهد شد
پس بیا دیگه، بیا
همه چیز رو حالا تموم کن
شلیک کن، ما ته خطیم
بیا دیگه، بیا
همه چیز رو تموم کن
شلیک کن، ما ته خطیم
این دم آخری رو اعصابتم
برای هر سردی و بیرحمی آماده ای
بیا دیگه، بیا
تمومش کن
شلیک کن، ما ته خطیم
تبر رو بردار، اسلحه ای، یا یه بیل
حریقی برپا کن، بنزین رو بردار، بذار کباب بشم
طنابی بیار، یه پیانو، ضربه نهایی رو بزن
سوراخی بکن، منو بذار توش و فراموشم کن
واقعاً فکر می کنی، که من مشکلت هستم
فکر می کنی، بدون من همه چیز بهتر خواهد بود
پس بیا، بیا دیگه