زیباترین لحضه توی زندگی وقتی بود که
تو اومدی
و همه چیز ممنوع بود
و همه ی کار هایی که کردیم توی اون لحضه میخوام دوباره انجام بدم
بخاطر اینکه صداش تو سرم میپیچه
و اون خونی که من فکر می کردم بی حرکته تو
زدی ریختیش,
این صدای ناامیدانه ای که من ازش بد استفاده می کردم
تو زدی ناپدیدش کردی
و من به خواب رفتم اون شب بر این باور که همه چیز
یک قسمت بود
توی یه داستان عاشقی
ولی روز بعدش نشون داد که من
اشتباه می کردم
وقتی من بهت یه هاله ی نور دادم
و اون لحضه ای که من احساس می کردم به من نزدیکه
فقط قرص آرام بخش بود
و اون پاهای آسمونی که من میخواستم
استفاده کنم از
اونجا رفتن
فرشته ها بیاین، پری ها بیاین داره هوا
سرد میشه
درجه ها پایین میاد یه دفعه همه جا و این
قلبی
که میخواست یه جورایی
مال تو بشه داره کم کم منجمد میشه الان به
یخ
و اون شبی که تو به خواب رفتی من بیدار بودم و
درباره همه چیزهایی خیال پردازی می کردم
که می تونستیم انجام بدیم
اگه کسی که می خواد گرما بده وقتی
همه سرد به نظر میاد،
و کسی که بتونی لمسش کنی
و من می تونستم هر کاری رو انجام بدم برای
شنیدن این فکر
ولی خودم، خودم روی تخت ساکت دراز کشیده بودم و
نجات پیدا کردم از شیب خطرناک -
و یه جورایی افتادم از گوشه ی تخت
فرشته ها بیاین، پری ها بیاین داره هوا
سرد میشه
درجه ها پایین میاد یه دفعه همه جا و این
قلبی
که میخواست یه جورایی
مال تو بشه داره کم کم منجمد میشه الان به یخ
و بدترین لحضه توی زندگی وقتی بود که
تو رفتی
و همه چیز از دست رفته بود
من اونجا با چشمای سبز-قهوه ای نشسته بودم و
دیدم با نگاه زودباور
به همه چیز هایی که خراب کرده بودم
فرشته بیایین منو ببرین پیش اون و یه
شانس به من بدین
بخاطر اینکه من فکر میکنم که به زودی یه قلب دیگه برای او یه جای دیگه می سوزه
فرشته ها بیاین، پری ها بیاین داره هوا
سرد میشه
درجه ها پایین میاد یه دفعه همه جا و این
قلبی
که میخواست یه جورایی
مال تو بشه داره کم کم منجمد میشه الان به
یخ
فرشته ها بیاین، پری ها بیاین داره هوا
سرد میشه
و من اینجا نشستم، زخم رو با نمک شستشو
میدم
و این با همش میرن به جهنم
ولی زیباترین لحضه ی زندگی وقتی بود که
تو اومدی