ک روز مثل روزای دیگه، اما بطریقی غم داری
دور تو هر کسی داره اواز می خوانه، فقط تو تنها داری جاموش می شی
اشتهات را از دست دادی و نمی خواهی به سینما بری
داری به مرکز خرید می ری شراب بخری
افتاب داره روشن می کنه و علف داره رشد می کنه
اما به آن نیازی نداری
تمام ان یکی نیست و تمام این طور نیست
وقتی دخترت بیماراست
...وقتی بیماراست
داری به مرکز خرید می ری، سرتو پایین می گیری
مثل جویبار کوهستانی خشک شده
او در یک مکانی داره دراز می کشه، عسل می خوره ا آسپیرین می گیره
و حالا می ری به مهمانی تنها
افتاب داره روشن می کنه و علف داره رشد می کنه
اما به آن نیازی نداری
تمام ان یکی نیست و تمام این طور نیست
وقتی دخترت بیماراست
...وقتی بیماراست