میدونم حالت خوبه و خیلی روبهراهی
میدونم بیدغدغه فکری و دلشوره داری
روزا رو سپری میکنی و شدی بیخیال ما
میگی امثال خیلی دور و برت زیاده ها؟
کاش از همون اول این دل ازم خسته میشد
که حالا نتونی تو روم بگیری دست پیشو
به هر دری که زدم رو بهم بسته میشد
چقدر دلم به دست تو شکسته میشد
خوش به حالت چقدر دلت قرصه
و صدمه نمیزنه اصلا بهت غصه
و بغض من باعث میشه نیشت باز شه
تو دوست داری که یکی دیگه پیشت باشه
یکی که تو زندگیت مثه یه پا دو باشه
یکی که فکر تو فقط پیش کادوهاشه
یکی که هر کاری کنه باید سرویس بده
مهم هم نیست اینکه فقط با تو باشه
بدیهات خوبیهاتو از یادم برد
چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربههایی از تو این دل سادهام خورد
بدیهات خوبیهاتو از یادم برد
چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربههایی از تو این دل سادهام خورد
تو هم یه ذره دلت تنگ من بود کاشکی
تویی که ادعا میکردی منو دوست داشتی
تو که میگفتی قلبت بی من میشه پاره
تو که میمردی واسه من بیاشاره
حالا خیلی سخته تو رو خودم بهم بگی طاقت
دیدن منو نداری بی من زندگی راحته
میدونم اینقده سرت شلوغه بعد یکی دو ماه
اگه الان بهت زنگ بزنم تا بله بگی شما
یعنی این یارو اینقده به درد بخوره؟
که باعث شده حالتو ازم به هم بخوره؟
از منی که همه جوره با تو بودم
منی که به دور از حاشیه و آتو بودم
کاشکی هیچوقت تو زندگیم این مسیرو نداشتم
من بدبخت که جز تو هیچ کسی رو نداشتم
گذاشتی رفتی دلم غمگینه کاشکی
تو هم واسه ادامه دوستیمون انگیزه داشتی
بدیهات خوبیهاتو از یادم برد
چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربههایی از تو این دل سادهام خورد
بدیهات خوبیهاتو از یادم برد
چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربههایی از تو این دل سادهام خورد
چقدر تو رو دور نگه داشتم از دشمنا
یه آدم خوب ساختم از یه انگشتنما
ماها از عشق همدیگه تبزده بودیم
ماها واسه ماهها بعدمون حرف زده بودیم
همه چی خوب بود همه چی زود زود
میگذشت و تنها غم من غم این روز بود
که تو بری و من گله کنم از دست تو
من عاشقت بودم دقیقا برعکس تو
جای تو رو پر کنه واسم چه آدم دیگهای؟
من تو رو میخوام ،که تو هم تو یه عالم دیگهای
تو یه آدم دیگهای تو زندگیت هست
تو زندگیت من چه نقشی داشتم؟
من واسه تو با دور و بریهات چه فرقی داشتم؟
آره دوستت ندارم و یه وقتی داشتم
وقتی که واسه دستای خالی دست میخواستم
آره واسه دستای خالی دست میخواستم
بدیهات خوبیهاتو از یادم برد
چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربههایی از تو این دل سادهام خورد
بدیهات خوبیهاتو از یادم برد
چه شبایی که از دوری تو سخت خوابم برد
کارای زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربههایی از تو این دل سادهام خورد
دیگه نمیخوام الکی کنم سخت گیری
ولی تو هم یکی مثه باقی وقت گیری
دم از عشق میزنی و میگی دوسش داری و
وقتی با اونی به یه کس دیگهای نخ میدی؟