دلم گرفت از این قفس، تو حسرت یه همنفس
من دیگه رو نمیزنم، این دیگه آخرین دفعهس
من یکی دلم گرفته از خودم، از این خیال بیکسی
از این که جون دادم ولی پیدا نشد فریادرسی
آخر خطم و دیگه چشم من آب نمیخوره
این چاقو عمرا دستهی خودشو باز نمیبُره
من دیگه آخر جادهی دلم جادهی بیعبوریه
برنمیگردم که ته این جاده عشق و کوریه
یه راهی وا کن جلو پام، دارم باز از پا در میام
دارم بازم کم میارم نه چشمای تَر نمیخوام
هوامو هیچکسی نداشت، دستامو ول نکن یه بار
دارم به آخر میرسم، اشکامو از پا در بیار