کمی بیشتر بمون پیشم، جلوی چشام باش بذار ببینمت
وقتی پیشم هستی در آن لحظه
حس میکنم روحم در دستهای توست
کمی بیشتر بمون پیشم، بذار ببینمت
بمون با من، بمون با من
کمی بیشتر بمون با من
در چشمهای تو حرفهای نگفته هستند
اینو حس میکنم
به من نزدیکتر شو در میآن بازوانت امنیت است.
مرا در بین بازوانت پنهان کن
در چشمهای تو حرفهای نگفته هستند, آن حرفا از جنس کلمات [فقط حس کردنی هستند] نیستند
اینو حس میکنم
به من نزدیکتر شو در میان بازوانت امنیت است. مرا در بین بازوانت پنهان کن
دور از تو
عذاب میکشم
فقط در چشمان تو
روحم را پیدا میکنم
بمون با من، بمون با من،
کمی بیشتر بمون با من