ای وای مدد (کمک) صدام رو بشنو تو شرایط سختی هستم (به مشکل خوردم)
احوالم رو نپرس بدجور تو مخمصه ام
تو آتشی بدتر از آتش جهنم هستم
همین که دارم میسوزم (آتیش میگیرم) کافی (بس) نیست ؟
یاری که تو رودخونه کوثر ساقیه
یه استکان چایی به ما تغارف نمیکنه ؟
یاری که راه صراط مستقیم رو خوب میشناسه
دست من رو هم نمیگیره ؟
آتش(عشق) اطرافم رو احاطه کرده (محصور کرده)
سرای وجودم (جسمم) رو در حال سوختن نابود و خاکستر کرد
من این کار را کردم, آن (آتش) را درست کردم و شعله ورش کردم
آیا آوازم که در (از) درونم (زبانه کشیده و در اثر آتش عشق ویران شده) معلوم نیست ؟*
مدد (کمک) ای وای به مددم (کمکم) بیا که تو شرایط سختی هستم, (به مشکل خوردم)
احوالم رو نپرس بدجور تو مخمصه ام
تو آتشی بدتر از آتش جهنم هستم
همین که دارم میسوزم (آتیش میگیرم) کافی (بس) نیست ؟