کودکم، زخمی در درون داری ولی بزرگ خواهی شد -
نخست راهی دراز در پیش خواهی گرفت
هرآنچه را که به بندت میکشد خواهی درید و رها خواهی کرد
چون برهنه شدی قدم در راه خواهی نهاد
باغی خواهی دید که گلهایی از جنس عذاب دارند
زهرت را خالی خواهی کرد و در پنج روز گذر خواهی کرد
بگویید چه بر سرم خواهد آمد، بگویید -
آیا راه زیادی در پیش دارم؟
بگویید چه بر سرم خواهد آمد، بگویید
آیا نفسم تا ساحل یاریام خواهد کرد؟
بار نخست، بر جان کسی پایان خواهی بخشید -
جانت خواهد سوخت، ماتم خواهی گرفت
چون روز دمید به کوشکی قدیمی خواهی رسید
آنجا صدایی آشنا خواهی شنید
کسی که ساکن آنجاست
تمام عمر منتظرت بوده
عاقبت به او خواهی پیوست
بگویید چه بر سرم خواهد آمد، بگویید -
آیا راه زیادی در پیش دارم؟
بگویید چه بر سرم خواهد آمد، بگویید
آیا نفسم تا ساحل یاریام خواهد کرد؟