هر بار و هر بار مرا آزردی
ننما که جفا بر دلم نبردی
مرا کشته ای , جانم ببردی
ما روزها سپردیم , جدل ها شمردیم
خنده ها کردیم, خون دل بخوردیم
مر* دلبر و دلداده نبودی
ای کاش که هیچ نمی بودی
کاش نبود چون تویی, چنین وجودی
هم یارای دروغت بود و هم تزویر
گفتی عاشقی و رفتی, از "کاش" چه سودی!