امروز نگرانت شدم (کنجکاو شدم که کجایی و چیکار می کنی) ، کاری ازم برنمیاد
بعضی وقت های خیلی دلتنگ لبخندت میشم ولی برای برگشتنم کافی نیست
چرا همه چیز درست نمیشه
این غم چرا نمی گذره
چطور همه چیز رو نابود کردیم، گاهی نمی تونم درکش بکنم!
آدم وقتی خشمش آروم میشه همه چیز رو قشنگ یادش میاد
ذهنم هیچ جوری ساکت نمیشه
صورتت چرا از خاطرم پاک نمیشه؟
آه این قلب فراموش می کنه؟ فراموش نمی کنه!
مثل برف سفیده ولی کثیف نمیشهاگر بگم برگرد، نمی تونه برگرده
اگر بگم کینه ازت بگیره، نمی تونه بگیره!
آه این قلب فراموش می کنه؟ فراموش نمی کنه!
مثل برف سفیده اما کثیف نمیشه
اگر بگم پاک کنه (فراموش کنه) نمی تونه فراموش کنه
اگر بگم ساکت بشه، نمی تونه ساکت بشه!