تمام وسایل بسته بندی شده, همراه با تو
خاطرات, تو اتاق و همه جا پراکنده شدن
عطری که دوست داشتم دیگه تو این خونه وجود نداره
تو...
لبخند تو گوشه و کنار خانه محو شده
تنهایی خیلی تلخه تو رو خدا منو ترک نکن
ما این جهان بی رنگ رو با هم دوست داشتیم
تو...خانم من
یاد بیار روزی که با هم تو خیابون رو به رو بودیم (شدیم)
برا اولین بار تو عمرم تو رو بوسیدم
اولین صبح بهاری که تو آغوش من بودی
تو...
چراغا خاموش شده یهو دیدم خونه چقدر تاریکه
خونمون که روشنایی ملایمی داشت الان سرد شده
شب ها تمومی ندارن فقط دارم گریه میکنم
تو...خانم من
تمام وسایل بسته بندی شده, همراه با تو
خاطرات, تو اتاق و همه جا پراکنده شدن
عطری که دوست داشتم دیگه تو این خونه وجود نداره
تو...
میزمون یه گوشه همینجوری مونده
لیوان های خالیمون هر کدومشون یه جایی هستن
انگار که همشون در حسرت نفس کشیدنت هستن
تو...خانم من
تمام این زندگی رو برا من گذاشتی (ولی خودت رفتی)
عشق هایی که (از این به بعد) تجربشون میکنم دیگه ارزشی ندارن
من فهمیدم که بدون تو نمیتونم سر پا باشم (به این زندگی ادامه بدم)
تو...
حالا خیلی تنهام
لطفا باهام بمون اون در رو ببند
دستتو بده به من
تنهایی بیرون, سردت میشه
تو...خانم من