نمی تونن تو رو از من بگیرن
در طوفان نمی تونن بمونن
(طوفانی به پا می کنم که نتونن از من بگیرنت)
جانم ، جانم ، گلم ، با ارزش ترینم
منو نمی تونن بدون تو پیدا کنن
پرنده ها هم نمی تونن سر بزنن (پیدا کنن)
جانم ، جانم ، گلم ، با ارزش ترینم
شب ها و صبح ها برای من عین هم هستن
نمی تونم ببینم که ، چه لزومی داره
این آینه ها چرا هستن
به خرقه ای (جامه – لباس) که رو تنمه نگاه کن
هنوز تار موی تو هست
فکر نکن که عاقل میشم
اینجا هنوز یه دیوانه هست
دوست نداشتن یکی دیگه هست
مردن و اصلا ندیدن هست
داد و فریاد ، گفتن (به زبان آوردن) هست
با ارزشم برای من برگرد
(برگرد پیشم)
هیچ کسی رو دوست نداشتن هست
مردن و اصلا ندیدن هست
از اول تا آخر گفتن هست
با ارزشم برای من برگرد
اون سمت (سمت عاشقی) اینجاست