بچه ام خیلی بچه ام، همه ی اشتباهاتم بخاطر همینه
به همین خاطر افتخار نمیکنم، به همین خاطر خودمو دوست داشتنی و باارزش نمیدونم
بچه ام خیلی بچه ام، به خاطر همینه که انقدر احمقم
نا امیدیم به همین خاطره ، بی اعتمادی من نسبت به خودم به همین خاطره
چقدر کم راه رفتم، چقدر کم، حالا میبینم اول راه بودم
چیزی که توی دستامه ، چیزای دروغین و بزرگ و رنگارنگه، چیزای موقتی و پیروزی های بازیگونه
چقدر کم راه رفتم، چقدر کم، حالا میبینم اول راه بودم
چیزی که توی دستامه ، چیزای دروغین و بزرگ و رنگارنگه، چیزای موقتی و پیروزی های بازیگونه
بچه ام خیلی بچه ام، تمام ترس هام به همین خاطره
به همین خاطر مغرور و لجبازم ، به همین خاطر مثل بچه ها غیر قابل مواظبتم
بچه ام خیلی بچه ام، به همین خاطر فکرای بی پایان دارم
دفاع کردنم به همین خاطره، به خاطر جاگذاشتن یه اثری از خودم دارم چنگ میزنم
چقدر کم راه رفتم، چقدر کم، حالا میبینم اول راه بودم
چیزی که توی دستامه ، چیزای دروغین و بزرگ و رنگارنگه، چیزای موقتی و پیروزی های بازیگونه
چقدر کم راه رفتم، چقدر کم، حالا میبینم اول راه بودم
چیزی که توی دستامه ، چیزای دروغین و بزرگ و رنگارنگه، چیزای موقتی و پیروزی های بازیگونه