دارم به عکسی که بار اول که همدیگه رو دیدم نگاه میکنم
لبخندی بهم زدی که هیچوقت نتونستم فراموشش کنم
و کاری نتونستم بکنم
میتونست اون شب از من در مقابل تو محافظت کنه
انگشتت همیشه در ذهنمه
روزها درهم آمیخته شده بود چون ما همه شب ها بیدار می بودیم
آره تو ومن,همه چیز,تو واسه من با ارزش بودی
فقط میخوام بدونی
که من کلی با خودم کلنجار رفتم تا بزارم که بری
بعضی روزها تمومش میکنم
بعضی شب ها هم هستن که تموم نمیشن
ای کاش میتونستم باور کنم
که روزی هست که تو به سمت من برخواهی گشت
اما هنوزم باید بگم که همه اون کار هارو دوباره انجام میدم
فقط میخوام بدونی
همه درها در حال بسته شدن هستن,من دارم تلاش میکنم که جلو برم
و در عمقش آرزو میکنم که من جاش بودم
از روزی که تو رفتی رویاهام پوچ هستن
و فقط میخوتم بدونی
که کلی با خودم درگیر شدم تا اجازه بدم که بری
بعضی روز ها کاری میکنم تموم شه
اما شب هایی هستن که هرگز تموم نمیشن
کاش میتونستم باور کنم
که روزی هست که تو به سمت من برمیگردی
اما هنوز باید بگم که
دوباره همه رو انجام میدم
فقط میخوام بدونی
از وقتی تو رو گم کردم
خودم رو گم کردم
نه نمیتونم خودم رو گول بزنم
هیچکس دیگه ای غیر تو نیست
و فقط میخوتم بدونی
که کلی با خودم درگیر شدم تا اجازه بدم که بری
بعضی روز ها کاری میکنم تموم شه
اما شب هایی هستن که هرگز تموم نمیشن
کاش میتونستم باور کنم
که روزی هست که تو به سمت من برمیگردی
اما هنوز باید بگم که
دوباره همه رو انجام میدم
و فقط میخوتم بدونی
که کلی با خودم درگیر شدم تا اجازه بدم که بری
بعضی روز ها کاری میکنم تموم شه
اما شب هایی هستن که هرگز تموم نمیشن
کاش میتونستم باور کنم
که روزی هست که تو به سمت من برمیگردی
اما هنوز باید بگم که
دوباره همه رو انجام میدم
فقط میخوام بدونی