بپذير، راههاي ديگري هم هست كه به جدايي برسد
اگر به سوي روشن مينگريستيم، به ياريمان ميشتافت
در اين سكوت تلخ، بر آنم كه ببخشايمت
اين خطايي است كه در زيادتي عشق سر ميزند
بپذير، (کودکی) در من هماره تو را خواسته است
تو را كه شبيه مادري بودهاي، ياور و پناهگاه من
ميخواهم اين آواز را برايت بخوانم كه ما يكديگر را ترك نميكنيم
در ميانهي واژهها و رؤياهايي كه فريادشان ميكنم:
دوستت دارم، دوستت دارم
مثل يك ديوانه، مثل يك سرباز
مثل يك ستارهي سينما
دوستت دارم، دوستت دارم
بسان يك گرگ، بسان يك پادشاه
بسان انساني كه من نيستم
ميداني، اينگونهات دوست دارم
بپذير، در تمام غمها و رازهايم به تو اعتماد كردم
حتي آنها كه با نگاهبانان اعتراف ناكرده برادرند
در اين خانهي سنگي
شيطان رقص ما را به تماشا نشست
جنگِ تنبهتن را چنان ميخواستم كه صلح بيافريند
(ترحجمه از سلام کبک)