باشه،قبول! وجود داشت
راه های دیگه برای جدا شدن
"اندک عشق باقی مانده "چند تکه از یک لیوان شکسته
شاید میتونست کمکمان کند
در این سکوت تلخ
تصمیم گرفتم که ببخشم
خطاهایی که به خاطر عشق وافر از ما سر می زنند
باشه،قبول! آن دخترک درون من
همواره تورا می خواست
تقریبا مثل یه مادر
دورم می گشتی و پناهم می دادی
خونی را که از تو به یغما بردم
که نباید در آن سهمی می داشتم
در میان این واژه های و رؤیاها
فریاد می زنم
عاشقتم، عاشقتم
مثل یه دیوونه، مثل یه سرباز
مثل یه ستاره سینما
عاشقتم، عاشقتم
مثل یه گرگ، مثل یه پادشاه
مثل یه مرد، با اینکه مرد نیستم
می بینی، اینطوری عاشقتم
باشه،قبول! به تو سپردم
تمام خنده ها و رازهایم را
حتی آنهایی را که یک برادر
می تونه نگهدارشون باشه
در این خانه سنگی
شیطان رقص ما را تماشا می کرد
مشاجره ای را می خواستم
که به صلح ختم می شد
عاشقتم، عاشقتم
مثل یه دیوونه، مثل یه سرباز
مثل یه ستاره سینما
عاشقتم، عاشقتم، عاشقتم، عاشقتم
مثل یه مرد، با اینکه مرد نیستم
می بینی، اینطوری عاشقتم
می بینی، اینطوری عاشقتم