من تمام دوستان و اطرافیانم را با تاول ها و گودال ها عوض کردم.
یک کوله پشتی تا فراموش کنم که تو بودی که مرا غمگین کردی.
غم و اندوهم بیشتر از نفرتم مرا به عقب میکشد.
آه مسیر من، آه دشت های من
آه خدا، چطور من او را دوست دارم!
صحنه های یک فیلم خاص بارها و بارها در ذهنم به نمایش در می آیند
این همان فیلم
Beauty and the beast
هست که تو در آن زیبا و من یک جانورم!
آن که زیباست، عاقل نیست.
وقتی که میگویی من مقصر هستم
و هیچگاه ندانستم که چطور عشق بورزم،
دیگر تو و هواخواهانت اهمیتی ندارید،
من می روم.
قطره های باران یا عرق،
آنچه که روی پیشانی ام نقش بسته
به بال ها فرصت می دهد تا مرا مجبور کنند که از تو دور شوم.
اشک ها و دفاعیه ام بیشتر از اینکه نفرتم باشند، اندوه و غم من هستند.
اشک هایم، آه اشک هایم
آه خدا، آخ من چقدر صدمه دیده ام