در جواب نامهی تو نارفیق، از تو نوشتم
از تو که شد با تو آغاز، لحظهلحظه سرگذشتم
رفتی اما کردی یادم، آخه یار باوفاتم
واسه فهمیدن حرفات، منو کم داری فداتم
تنهایی دستای ما با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبهای ما
از هم شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا؟ چرا؟
با نگاه مهربونت، قفل قلبمو تو بستی
ساز تو تار دلم بود، زدی تارمو شکستی
واسه ویرونشدن ما، میزدی تیشه دودستی
باورت نمیشه اما خود تو عهدو شکستی
خود تو عهدو شکستی
تنهایی دستای ما، با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبهای ما
از هم شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا؟ چرا؟
حالا اینجا تک و تنها، پرپر گذشتههاتم
نارفیقانه بریدی ولی من هنوز باهاتم
هردومون تنهای تنها، هر کدوم یه جای دنیا
جای تو خالیه اینجا، جای من خالیه اونجا
جای من خالیه اوجا
تنهایی دستای ما، با دست هم شد آشنا
با هم تپید قلبهای ما
از هم شدیم اما جدا
به من بگو آخر چرا؟ چرا؟