میدونم که نمیتونم دیگه قدمی سمت تو بردارم
چون نتیجهی اون انتظارکشیدنها فقط پشیمونیه
نمیدونی که من دیگه روح تو نیستم؟
تو عشقی رو گم کردی که من عاشقترینش بودم
من یاد گرفتم که نیمهجان هم زندگی کنم
و حالا تو یک بار دیگه منو میخوای؟
فکر میکنی کی هستی؟ یه شیشه که میغلتی و از خودت زخم به جا میذاری؟
توی شیشهت از دلها کلکسیون جمع میکنی و عشقها رو از هم میدری؟
تو از سرمای یخ روحت سرما میخوری
پس بهخاطر من برنگرد، فکر میکنی کی هستی؟
میشنوم که داری از همهجا میپرسی
که کجا میشه منو پیدا کرد
اما من خیلی قوی بزرگ شدم...
که بخوام دوباره در آغوش تو بیفتم
من یاد گرفتم که نیمهجان هم زندگی کنم
و حالا تو یک بار دیگه منو میخوای؟
فکر میکنی کی هستی؟ یه شیشه که میغلتی و از خودت زخم به جا میذاری؟
توی شیشهت از قلبها کلکسیون جمع میکنی و عشقها رو از هم میدری؟
تو از سرمای یخ روحت سرما میخوری
پس بهخاطر من برنگرد، فکر میکنی کی هستی؟
عزیز، خیلی وقت برد تا حالم خوب بشه. یادت باشه برق چشمام رو برگردونی
ای کاش اولین بوسهمون هیچوقت اتفاق نمیافتاد
چون زیر همهی قولهات زدی
و حالا هم برگشتی (که منو برگردونی؟)
نه، نمیتونی منو برگردونی
فکر میکنی کی هستی؟ یه شیشه که میغلتی و از خودت زخم به جا میذاری؟
توی شیشهت از دلها کلکسیون جمع میکنی و عشقها رو از هم میدری؟
تو از سرمای یخ روحت سرما میخوری
پس بهخاطر من برنگرد، برای من برنگرد
فکر میکنی کی هستی؟ یه شیشه که میغلتی و از خودت زخم به جا میذاری؟
توی شیشهت از دلها کلکسیون جمع میکنی و عشقها رو از هم میدری؟
تو از سرمای یخ روحت سرما میخوری
پس بهخاطر من برنگرد، برای من برنگرد
فکر میکنی کی هستی؟
فکر میکنی کی هستی؟
فکر میکنی کی هستی؟