잘못된 만남 [jalmosdoen mannam] [Persian translation]

من همونقدر که به تو اعتماد داشتم,به دوستمم اعتماد داشتم

من بدون هیچ حساسیتی تو رو به دوستم معرفی کردم

بعد از اون ملاقات ماها اغلب همدیگه رو میدیدیم

و با هم زمان خوبی رو میگذروندیم و با هم بیرون میرفتیم

ولی اون ملاقات از کجا اشتباه از آب در اومد؟

بدون اینکه بدونم,یه کم اینو حس کردم که

تو از دوستم بیشتر از من خوشت اومده

و داری منو از خودت دورتر میکنی

یه روز بعد از اینکه من و تو دعوامون شد

تو و دوستم بدون اینکه بهم زنگ بزنین,انگار نادیده ام گرفتین

اینجا بود که فهمیدم همه چیز اشتباه از آب در اومده و

تو و دوستم عاشق هم شدین

در حالی که میگفتم این اتفاق غیر ممکنه گریه کردم

عشقم و دوستیم,باید هر دو رو بندازم دور

یه دوست دیگه ام زد رو شونه ام و

گفت فراموشش میکنی ولی به نظر میاد نمیتونم فراموش کنم

من همونقدر که به تو اعتماد داشتم,به دوستمم اعتماد داشتم

من (به طور) عادی با تو بیرون میرفتم

از کجا اعتماد ما شکسته شد؟

من بدون اینکه بدونم احساس عجیبی پیدا کردم

همینطور که زمان با هم بودنمون بیشتر شد

حس کردم تو داری کم کم از من دورتر میشی

من فهمیدم که تو

از دوستم بیشتر از من خوشت اومده

یه روز بعد از اینکه من و تو دعوامون شد

تو و دوستم بدون اینکه بهم زنگ بزنین,انگار نادیده ام گرفتین

اینجا بود که فهمیدم همه چیز اشتباه از آب در اومده و

تو و دوستم عاشق هم شدین

در حالی که میگفتم این اتفاق غیر ممکنه گریه کردم

عشقم و دوستیم,باید هر دوش رو بندازم دور

یه دوست دیگه ام زد رو شونه ام و

گفت فراموشش میکنی ولی به نظر میاد نمیتونم فراموش کنم