برای با تو بودنم راه ستاره رفتهام
هر سفر ثانیه را من به شماره رفتهام
هزار پنجره نگاه در انتظار ساختهام
روح غرور مرده را در اشک خود شناختهام
جان جوانی مرا پیر ترانه کردهای
زبان احساس مرا تو عاشقانه کردهای
اسم مرا صدا بزن، به قصه دعوتم بکن
به خواب روی شانهات بیا بد عادتم بکن
جان جوانی مرا پیر ترانه کردهای
زبان احساس مرا تو عاشقانه کردهای
مرا به خلوتت ببر، جان بده به نگاه من
ببوس تا پاک شود در عشق تو گناه من
شبانه با نگاه تو رنگ سپیده میشود
گل از تماشای رخت جه آب دیده میشود
پیش شراب چشم تو، باده کنار میرود
سری که گرم عشق توست به سمت دار میدود
جان جوانی مرا پیر ترانه کردهای
زبان احساس مرا تو عاشقانه کردهای
اسم مرا صدا بزن، به قصه دعوتم بکن
به خواب روی شانهات بیا بد عادتم بکن
جان جوانی مرا پیر ترانه کردهای
زبان احساس مرا تو عاشقانه کردهای
مرا به خلوتت ببر، جان بده به نگاه من
ببوس تا پاک شود در عشق تو گناه من