جان و جهان، دوش کجا بودهای
نی غلطم، در دل ما بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام
آه که تو دوش که را بودهای
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زَهره ندارم که بگویم تو را
بی منِ بیچاره چرا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای