پس منظورت این بود
وقتیکه گفتی خسته شدی و از پا افتادی
و حالا وقتشه که از صفر شروع کنی
تا برسی به بالا
دست برندار
دارم وسایلم رو میبندم و درس و مدرسه رو موکول میکنم به بعد
هیچوقت دلم نمیخواد مأیوست کنم
هیچوقت دلم نمیخواد این شهر رو ترک کنم
چون هر چی که باشه
این شهر هیچوقت شبها نمیخوابه
وقت شروع کردنه، مگه نه؟
دارم یه کمی بزرگتر میشم، ولی اعتراف میکنم
که من همون آدم سابقم
اینو نمیفهمی؟
که من هیچوقت تغییر نمیکنم
پس اینجا بود که تو سقوط کردی
و من بالاخره فهمیدم
که راه بهشت از بین جهنم ابری میگذره
درست به سمت بالا
به عقب نگاه نکن
دارم قدیمی میشم و چیزهای جدید رو موکول میکنم به بعد
هیچوقت دلم نمیخواد مأیوست کنم
هیچوقت دلم نمیخواد این شهر رو ترک کنم
چون هر چی که باشه
این شهر هیچوقت شبها نمیخوابه
وقت شروع کردنه، مگه نه؟
دارم یه کمی بزرگتر میشم، ولی اعتراف میکنم
که من همون آدم سابقم
اینو نمیفهمی ؟
که من هیچوقت تغییر نمیکنم
وقت شروع کردنه، مگه نه؟
دارم یه کمی بزرگتر میشم، ولی اعتراف میکنم
که من همون آدم سابقم
اینو نمیفهمی ؟
که من هیچوقت تغییر نمیکنم
این جاده هیچوقت انقدر متروک بنظر نمیرسید
این خونه آروم آروم نمیسوزه
و خاکستر نمیشه، خاکستر نمیشه
وقت شروع کردنه، مگه نه؟
دارم یه کمی بزرگتر میشم، ولی اعتراف میکنم
که من همون آدم سابقم
اینو نمیفهمی ؟
که من هیچوقت تغییر نمیکنم
وقت شروع کردنه، مگه نه؟
دارم یه کمی بزرگتر میشم، ولی اعتراف میکنم
که من همون آدم سابقم
اینو نمیفهمی ؟
که من هیچوقت تغییر نمیکنم