It's Never Too Late [Persian translation]

رود میشم تا برسم به بلندترین کوه

اقیانوس میشم تا برسم به دورترین دریا

تموم اون حرفایی که تو رو آزرد رو پس میگیرم

اگه برگردی پیشم

برات از آبای یخ زده آتیش میارم

گل میذارم زیر یه درخت شکسته

تموم حرفایی که تو رو رنجوند رو پس میگیرم

دور از من

دو تا دست بیشتر احساس میکنن

واسه اینه که من عاشقتم

من خیلی کور بودم تا بتونم ترس تو وجودم و ببینم

ولی دیگه ترسی ندارم

هرگز اونقدر دیر نیست،هرگز اونقدر دیر نیست

برای بخشیدن و بخشیده شدن

بگو بهم که تموم نشده،بگو که تموم نشده

دیگه هیچ وقت دوباره به زور نگهت نمیدارم

اگه یه بال شکسته باز بتونه خوب بشه

پس یه قلبه دیوونه هم میتونه حقیقی بشه

رودی میشم که میرسه به بلندترین کوه

اونجاست که منتظرت خواهم موند

دو تا قلب بیشتر احساس میکنن

واسه همینه که من عاشقتم

اون مردی که میخواستی ازادش کنی

هنوز تو وجودم اسیره

و قلب تو باید اونو بپذیره