تو در کنار خرابی ها وایستاده بودی
و تو در لبه ی نا کجا آباد منتظر بودی
و من مثل سیل بزرگی دارم میبارم
گریه های درونم"نجاتم بدین"
تو اونجا به طور غیر قابل باوری تنها بودی
آیا در نا امیدی احساس سرما و تنهایی میکنی؟
تو امید رو بنا کردی اما باختن تنها چیزی بود که فهمیدی
تمام ناراحتی ها و نا امیدی ها رو به یاد بیار
و بذار که برن، بذار که برن
و در نور های پشت سر هم که هر فرشته ای رو کور میکنه
هنگامی که آسمان، بهشت را در ستاره ها دمید
تو جاذبه ی نیکی و خوبی رو حس کردی
افتادن در فضای خالی
هیچ کس اونجا نیست که هنگامی که میفتی تو رو با دستاش بگیره
آیا در نا امیدی احساس سرما و تنهایی میکنی؟
تو امید رو بنا کردی اما باختن تنها چیزی بود که فهمیدی
تمام ناراحتی ها و نا امیدی ها رو به یاد بیار
و بذار که برن، بذار که برن
آیا در نا امیدی احساس سرما و تنهایی میکنی؟
تو امید رو بنا کردی اما باختن تنها چیزی بود که فهمیدی
تمام ناراحتی ها و نا امیدی ها رو به یاد بیار
و بذار که برن، بذار که برن
بذار که بره
بذار که بره
بذار که بره
بذار که بره
آیا در نا امیدی احساس سرما و تنهایی میکنی؟
تو امید رو بنا کردی اما باختن تنها چیزی بود که فهمیدی
تمام ناراحتی ها و نا امیدی ها رو به یاد بیار
و بذار که برن، بذار که برن