تو از من و این دوره و زمونه
من از تو هنوز نمی دونم
تو از من میل به افتادن
من از تو دریایی در حیاط خانه
من ازدست تو نمی تونم رها بشم
تو بی من نمی تونی زندگی کنی
ولی حرفی نمی زنی
من فروردین ماه بود که به تو دل باختم
تو در من چیزی پیدا کردی که انگار شب چله آمده
من از تو چیز زیادی نمی دونم
ولی تو نمی دونی که من تو را توی همه ترانه ها پیدا می کنم
من می خواهم بدونم از چی می تونی به من دروغ بگی
از تو نمی ترسم
تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی
که از تو نمی ترسم
تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی
تو از من این شونه ها رو داری
من از تو پشتت را گرفتم
من از تو طلوع های آفتاب بر روی شهر که ما را نمی بینند
تو از من هر آنچه که به دردت نمی خورد را پاک می کنی
تو از من گردش هایی که آدم را به یاد تابستون می اندازند
من از تو عکس بچگیت که در اون پدرت نیستی
تو از من یک بلیط قطار و مختصات من را
من از تو رویاها واقعی را نگاه می دارم و اگر می خواهی با من بمون
از تو نمی ترسم
تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی
که از تو نمی ترسم
آخه تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی
تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی
از تو نمی ترسم
من از تو
تو از من
من از تو
تو از من
من از تو
از تو نمی ترسم
تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی
که از تو نمی ترسم
آخه تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی
تو از ما هنوز چی می خواهی بدونی