میشنوم من صداتو
میکشی منو به کجا تو؟!
چه دلیلی داره نَرَم دنبال کارام؟!
انگار نشنیدم هیچ زمزمهای با گوشام
هیچ کسی نیست
زوزهی بادو شنیدم
اگر هم چیزی گفت، که نگفت
واسه اینه که ترسیدم
تمام عشق و زندگیم بین همین دیواراست
کاری به من نداشته باش، صدای ناشناس!
دیگه بسمه! نمیخوام باز یه ماجرا از نو
میترسم خطر کنم، بیام دنبال تو
توی معمّا
توی معمّا
توی معمّا!
چی میخوای که گرفتی خوابو از چشام؟!
میخوای باشم پریشون که خراب بشه کارام؟
یا شاید تو هم یکی مثل خود من باشی
که میدونه باید بره به جایی
هرروز کمی بیشتر حس میکنم قدرتمو
بخشی از وجود من میگه برو
توی معمّا
توی معمّا
توی معمّا!
تو کجایی؟!
چی میبینی؟!
بگو از من
چی میدونی؟!
هرجا میری منو نذار تنها
تا بیام من با تو توی معمّا!