فضاهای خالی منو پر می کنند با چاله ها
چهره های سرد،با هیچ جایی برای رفتن
بدون تو،من درون خودم آرامش پیدا نمی کنم
هیچ کسی نمی تونه حدس بزنه که من کجا دارم میرم
من سعی کردم که وانمود کنم که هرگز تو رو نشناخته ام
من بیدارم ولی نیمی از دنیای من در خوابه
من واسه این قلبم دعا می کنم که نشکنه
ولی بدون تو من هرچه باشم ،ناقصم
صداهایی به من میگن که من باید ادامه بدم
ولی من در اقیانوسی،به تنهایی شنا میکنم
عزیزم،عزیزم
این تو صورتت نوشته شده
تو هنوز در تعجبی که ما چه اشتباه بزرگی رو مرتکب شدیم
من سعی کردم که وانمود کنم که هرگز تو رو نشناخته ام
من بیدارم ولی نیمی از دنیای من در خوابه
من واسه این قلبم دعا می کنم که نشکنه
ولی بدون تو من هرچه باشم ،ناقصم
منظور من یه کشش نیست
ولی بنظرم نمی رسه که بذارم تو بری
من نمی خوام تو به تنهایی با این جهان روبرو بشی
من نمی ذارم تو بری...........
من سعی کردم که وانمود کنم که هرگز تو رو نشناخته ام
من بیدارم ولی نیمی از دنیای من در خوابه
من واسه این قلبم دعا می کنم که نشکنه
ولی بدون تو من هرچه باشم ،ناقصم
ناقص.....