در دست گلی دارم
این بار که میآیم
آن را به تو میسپارم
این بار که میآیم
در دست گلی دارم، این بار که میآیم
یک سینه سخن دارم، این بار که میآیم
این بار
این بار
این بار منم و قافلهی باد بهاری
این بار نفسام چهچه، آواز قناری
با بار ِغزل، بار ِعسل، میرسم این بار
با قصهی تو گرمی هر مجلسم این بار
این بار
این بار
با قاصدکا، خوش خبر و خوش قدم، این بار
آخر به در خانهی تو،
در میزنم این بار
میآیم و هر ذرهْ دل و جان و تنم تو
گلبانگ سفرنامهی عاشق شدنم تو
دریاب که معطر شدهام از گل ایثار
بردار! تمامی دلم پیشکش دیدار
این بار
این بار
این بار پریزادهی عشق، آمده با من
این بار پرستوی امید پر زده با من
انگار که نه دیروز و نه امروز و نه فرداست
ای وای! زمان مَست و زمین، محو ِتماشاست
چون لِیلِی جوباران، میخوانم و میآیم
چون هیهی چوپانان، میخوانم و میآیم
در دستْ گلی دارم، این بار که میآیم
یک سینهْ سخن دارم این بار که میآیم
این بار که میآیم