میتونم حس کنم امشب خبری میشه
آه خدایا
تمام عمرم در انتظار این لحظه بوده ام
آه خدایا
آیا میتونی این خبر رو امشب حس کنی
آه خدایا، آه خدایا
خوب اگه بهم میگفتی که داری غرق میشی
من دستمو برای کمک بهت دراز نمیکردم
من چهره ات را پیش از این دیدم دوست من
ولی نمی دانم آیا تو میدانی من چه کسی هستم
خوب من آنجا بودم و دیدم تو چه کردی
من اونو با دو چشم خودم دیدم
پس تو میتونی اون نیشخند رو کنار بذاری من میدونم تو کجا بودی
همه اش یک مشت دروغ بوده
و امشب من میتونم حس کنم خبری میشه
آه خدایا
تمام عمرم در انتظار این لحظه بوده ام
آه خدایا
میتونم خبر اونو امشب حس کنم
آه خدایا، آه خدایا
تمام عمرم در انتظار این لحظه بوده ام
آه خدایا، آه خدایا
خوب، من یادم میاد، من یادم میاد، نگران نباش
چطور اصلا" میتونم فراموش کنم، این اولین باره
و آخرین باری که تا بحال همدیگه رو ملاقات کردیم
ولی من میدونم چرا تو سکوت اختیار کردی
نه، تو نمیتونی منو گول بزنی
آزردگی خودشو نشون نمیده
ولی درد هنوز زیاد افزایش پیدا میکنه
این موضوع برای من و تو ناآشنا نیست