یک جورهایی
فقط میخوام بگم
که هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم که چطور
تو همه چیز رو به من گفتی
بدون اینکه چیزی بگی
یک جورهایی
نمیفهمم که
چطور عشق در سکوت تبدیل میشه به سرزنش
اما احساس من نسبت به تو
ورای کلماته
آه، اون کلمات رو به من بده
اون کلمات رو به من بده
که هیچ چیز به من نمیگن
آه، اون کلمات رو به من بده
اون کلمات رو به من بده
که همه چیز رو بهم میگن
یک جورهایی
معانی کلمات ناکافی هستن
ما تو این زندگیای که داریم
فقط با چیزی که هست سر میکنیم
و احساس ما
شاید باید قربانی بشه
پس یک جورهایی
فقط میخوام بگم
که درست مثل تو، منم باید راهی پیدا کنم
که همه چیز رو به تو بگم
بدون اینکه چیزی بگم
آه، اون کلمات رو به من بده
اون کلمات رو به من بده
که هیچ چیز به من نمیگن
آه، اون کلمات رو به من بده
اون کلمات رو به من بده
که همه چیز رو بهم میگن
آه، اون کلمات رو به من بده
اون کلمات رو به من بده
که هیچ چیز به من نمیگن
آه، اون کلمات رو به من بده
اون کلمات رو به من بده
که همه چیز رو بهم میگن