دنیایی که میسازیم، بدون حدّ و مرزه
زل بزن به سرنوشت بذار دلم بلرزه
قصّهمو بیتو حتّیٰ تصوّر نکردم
خاطرات خوبو از گذشته کم نکردم
جز یه ساعت شنی چیزی ازم نمونده
تا ابد که بیشتر از دو سه قدم نمونده
بیا برای گذشتن از شب که ممتده
خیلی وقته که ستاره با شب بهم زده
بیا برای گذشتن، گذشتن از شب که ممتده
خیلی وقته که ستاره با شب بهم زده
هرچی تو گذشتمه به آیندهت شبیهه
شنزار اشکای من به یه ساعت شبیهه
سختیو طاقت بیار که آخرای راهه
دست به هر کاری زدیم، یکی گفت اشتباهه
جز یه ساعت شنی چیزی ازم نمونده
تا ابد که بیشتر از دو سه قدم نمونده