اگه اون دختره رو دیدی سلام ما رو هم بهش برسون باید تو تنجه باشه
بهار گذشته اینجارو ترک کرد شنیدم که اونجا زندگی میکنه
از قول من بگو که من حالم خوبه با اینکه خیلی دیر میگذره
شاید فکر کنه من فراموشش کردم بهش نگو اینطور نیست
ما هم مثل بقیه عاشق ها مشاجره داشتیم
فکر به اینکه اون شب لعنتی چطور منو ترک کرد هنوزم آزارم میده
با این وجود این جدایی قلبم رو سوراخ میکنه
و اون درونم داره زندگی میکنه انگار اصلا از هم جدا نشدیم
اگه بهش نزدیک شدی از طرف من ببوسش
همیشه واسش به دلیل احترام قائل بودم
هرچی که اونو شاد کنه من جلوشو نمیگیرم
با اینکه اون تلخی از اون شب تا حالا ادامه داره اما تلاش کردم که بمونه
ادمای زیادی رو دیدم
و اسمشو اینجا شنیدم و هرشهری که میرم میشنوم
اما هیجوقت بهش عادت نکردم فقط یاد گرفتم که سرکوبش کنم
یا من خیلی حساسم یا اینکه دارم عزمم رو از دست میدم(سست میشم
هنگام غروب وقتی ماه به رنگ زرد در میاد گذشته رو با خودم تکرار کردم
هر لحظه شو از حفظم خیلی زود گذشت
اگه دوباره برگرده پیدا کردنم کار سختی نیست
بهش بگو میتونه دنبالم بگرده اگه وقت کرد