نمیدونم اسمم چیه
نمیدونم کی هستم
نمیدونم از کجا اومدم
میرم،ولی نمیدونم به کجا
تمام روزها رو فراموش کردم،تمام شبها رو فراموش کردم
کجا بودم،چه کارهایی کردم
چطور آغازَ شد،از کی آغاز شد
کجا بودم،چه کارهایی کردم
چیزی نمیدونم
چیزی نمیدونم
و تنهایی به رفتن ادامه میدهم،همیشه در حال رفتنم
و وقتی بارون میگیره،بر من میباره
و ابرها همیشه مدام عبور میکنن،باز عبور میکنن
سرانجام من همیشه خیس میشوم
نمیدونم ساعت چنده
نمیدونم چه روزیه
نمیدونم درباره چی حرف میزدم
و نه چه چیزی گفتم
پس من به رفتن ادامه میدهم
میروم بدون توقف
دنبال چیزی میگردم
ولی نمیدونم دنبال چی
من همیشه تنهای تنها میروم
من همیشه تنها هستم
همه جا آفتابی ست
ولی هیچ خورشیدی بالای سر من نیست
هیچی هیچی
من به آینه ای نیاز ندارم
از چهره خود چیزی نمیدانم
من فقط در شب ها هوشیارانه عبور میکنم
منو در روشنایی از دیده پنهان کنید
کجا بوده ام
و از کجا آمده ام
اطلاعی ندارم
دیگر چیزی به خاطر نمیارم
تمام جاده های بی انتها
معنایش را نمیدانم
والدینم را نمیشناسم
نمیدونم کجا بدنیا اومدم
چیزی نمیدونم
چیزی نمیدونم
و تنهایی به رفتن ادامه میدهم،همیشه در حال رفتنم
و وقتی بارون میگیره،بر من میباره
و ابرها همیشه مدام عبور میکنن،باز عبور میکنن
سرانجام من همیشه خیس میشوم
نمیدونم ساعت چنده
نمیدونم چه روزیه
نمیدونم درباره چی حرف میزدم
و نه چه چیزی گفتم
پس من به رفتن ادامه میدهم
میروم بدون توقف
دنبال چیزی میگردم
ولی نمیدونم دنبال چی
چیزی نمیدونم
فقط دیگه چیزی نمیدونم