current location : Lyricf.com
/
Songs
/
دیباچه‌ی گلستان [I/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
دیباچه‌ی گلستان [I/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics
turnover time:2024-11-07 22:37:33
دیباچه‌ی گلستان [I/VIII] [Dibaacheye Golestaan] lyrics

بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم

منّت خدای را عَزَّ و جل که طاعتش موجب قُربت است و به شکر اندرشْ مزید نعمت، هر نفسی که فرو می‌رود مُمِدّ حیات‌ست و چون برمی‌آید مفرّح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب

از دست و زبان که برآید

کز عهده‌ی شکرش به در آید

اِعملوا آلَ داودَ شکراً وَ قلیلٌ مِن عبادیَ الشکور

بنده همان به که ز تقصیر خویش

عذر به درگاه خدای آورد

ورنه سزاوار خداوندیش

کس نتواند که به جای آورد

باران رحمت بی‌حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی‌دریغش همه جا کشیده پرده‌ی ناموس بندگان به گناه فاحش ندرد و وظیفه‌ی روزی به خطای منکر نبرد

ای کریمی که از خزانه‌ی غیب

گبر و ترسا وظیفه خوَر داری

دوستان را کجا کنی محروم

تو که با دشمن این نظر داری

فرّاش باد صبا را گفته تا فرش زمرّدی (زمردین) بگسترد و دایه‌ی ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد درختان را به خلعت نوروزی، قبای سبز ورق در بر گرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع (نوروز) (گل) کلاه شکوفه بر سر نهاده، عصاره‌ی نالی (تاکی) به قدرت او شهد فایق شده و تخم خرمایی به تربیتش نخل باسق گشته

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو نانی به کف آریّ و به غفلت نخوری

همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار

شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

Comments
Welcome to Lyricf comments! Please keep conversations courteous and on-topic. To fosterproductive and respectful conversations, you may see comments from our Community Managers.
Sign up to post
Sort by