میگن همه چیز رو میشه جایگزین کرد
میگن هر فاصلهای نزدیک نیست
منم به خاطر میسپارم چهرهی
تک تک کسایی که منو به اینجا رسوندن
درخشش نورم رو میبینم
از غرب تا شرق
یکی از همین روزا، به زودی
رها خواهم شد.
میگن همه نیاز به حفاظت دارن
میگن همه (بالاخره) سقوط خواهند کرد
ولی من قسم میخورم که میتونم بازتاب تصویرم رو
جایی فرای این دیوار ببینم
درخشش نورم رو میبینم
از غرب تا شرق
یکی از همین روزا، به زودی
رها خواهم شد.
این پایین بین جمعیت تنها
مردی قسم میخوره مقصر نیست.
فریادش رو تمام روز میشنوم.
با صدای بلند داد میزنه که ضدش دسیسه شده.
درخشش نورم رو میبینم
از غرب تا شرق
یکی از همین روزا، به زودی
رها خواهم شد.