ديگر اينگونه نخواهم ماند
ستارگان برايم رنگ باخته اند
ديگر اينگونه نخواهم ماند
هيچ چيزي ديگر آنگونه كه پيش تر بود، نيست
و آنگاه كه مرغان بهاري خواندند
به من بگو كه بهار آمده است
نمي توانم ترانه شان را باور كنم
روزگاري عشق، شهريار بود
اما شهرياران هم مي توانند اشتباهي باشند
ديگر اينگونه نخواهم ماند
چيزي شبيه درد درون قلبم هست
اما هرگز مثل گذشته نيست
چرا كه ما جدا از يكديگريم
اما من مي دانم
كه آن تو، در اعماق
تبسم هايي نهان اند
ديگر اينگونه نخواهم ماند
هرگز دوباره مثل گذشته نمي شود
ديگر اينگونه نخواهم ماند
هرگز دوباره مثل گذشته نمي شود