هــــی آره...ازت متنفرم،ترکم نکن
حس میکنم انگار نمیتونم نفس بکشم
فقط نگهم دار...بهم دست نزن
میخوام که دوستم داشته باشی
ولی نیاز دارم که بهم اعتماد کنی
باهام بمان،آزادم کن
ولی نمیتونم برگردم،نه،نمیتونم انکار کنم
که الان ایستاده ام چون نمیتونم انتخاب کنم
سردرگم و ترسیده ام.من از تو میترسم
اعتراف میکنم که عاشقم و عقلم رو از دست داده ام
به حرفهایی که میزنم گوش نده
فقط قبل از اینکه بری صدامو بشنو
چون نمیتونم این درد رو تحمل کنم
ازت متنفرم،ترکم نکن
ازت متنفرم،ترکم نکن
چون وقتی منو میبوسی رو دوست دارم
من تکه تکه ام،تو کاملم می کنی
ولی نمیتونم برگردم،نه،نمیتونم انکار کنم
که الان ایستاده ام چون نمیتونم انتخاب کنم
سردرگم و ترسیده ام.من از تو میترسم
اعتراف میکنم که عاشقم و عقلم رو از دست داده ام
به حرفهایی که میزنم گوش نده
فقط قبل از اینکه بری صدامو بشنو
چون نمیتونم این درد رو تحمل کنم،نه نه
من به دیوانگی عادت دارم
من دختر غم هستم
قبل از این بارها اینجا بوده ام
ترک شده بودم و حالا میترسم
نمیتوانم یه سقوط دیگه رو تحمل کنم
من شکننده ام،تازه نزدیک یه ساحل شسته شده ام
آنها فراموشم میکنند،منو نمی بینند
وقتی دوستم دارند،ترکم میکنند