آشفته و پریشان در انتظار سقوطیم
روزها رو با خط کشیدن روی دیوار میشماریم
مدام گوش به فرمان کسی هستیم
دیگه جایی به اسم خونه رو یادم نمیاد
دیگه چهره خودم رو هم یادم نمیاد
یه جایی کنترل سرنوشتم رو از دست دادم
ما تعظیم کردیم و عقب نشستیم
خیلی وقته که عادت کردیم به نه شنیدن
دور تا دورمون دیوارها رو حس کردیم
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم (اینجا بمونم)
میدونم دیگه هیچی باقی نمونده که ارزش موندن داشته باشه
بهشت تو، چیزیه که من تحملش کردم
فکر نمیکنم که دیگه بتونم باهاش بجنگم (باهاش بجنگم)
دارم بهت گوش میدم در حالیکه آماده رفتنم
بعضی چیزها باید بمیرن تا دوباره متولد بشن
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم
مدام آماده به خدمت بودیم
توی هوای همیشه طوفانی
ولی وقتیکه همه چیز در هم بشکنه و به آخر برسه، ما همه از اینجا میریم
دیگه عقب نمیشینیم
دیگه جواب نه شنیدن رو تحمل نمیکنیم
از روی این دیوارهای دورمون رد میشیم
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم (اینجا بمونم)
میدونم دیگه هیچی باقی نمونده که ارزش موندن داشته باشه
بهشت تو، چیزیه که من تحملش کردم
فکر نمیکنم که دیگه بتونم باهاش بجنگم (باهاش بجنگم)
دارم بهت گوش میدم در حالیکه آماده رفتنم
بعضی چیزها باید بمیرن تا دوباره متولد بشن
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم
هر روز داریم به زمان رفتن و اینجا رو ترک کردن نزدیکتر میشیم
ولی کجا بریم؟
ولی کجا بریم؟
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم (اینجا بمونم)
میدونم دیگه هیچی باقی نمونده که ارزش موندن داشته باشه
بهشت تو، چیزیه که من تحملش کردم
فکر نمیکنم که دیگه بتونم باهاش بجنگم (باهاش بجنگم)
دارم بهت گوش میدم در حالیکه آماده رفتنم
بعضی چیزها باید بمیرن تا دوباره متولد بشن
دیگه دلم نمیخواد اینجا بمونم
(یه راه راحتتر لازم داریم)
(باید همه چیز رو رها کنیم)
... دیگه
(یه راه راحتتر لازم داریم)
(باید همه چیز رو رها کنیم)
(یه راه راحتتر لازم داریم)