باز نشستیم در سکوت
بعد از همه اون چه گفتیم و کردیم
چیزی نیست تومون جز پوچی
عزیزم ببین چی شدیم ما
می‌تونیم وعده بدیم هزارهزار
اما بازم عوض نمی‌شیم
حق‌ّ‌ش نیست بمونیم با هم
وقتی فقط آزار می‌دیم به هم
[ترجیع‌بند]
نمی‌خوام گریه کنم
نمی‌خوام گریه کنم
هیچ چی تو دنیا
برنمی‌گردونَدِمون به عقب
به اون چیزی که بودیم
قلب و روحَ‌م رو دادم به تو
باید پیدا کنم راهی برای رها کردن ِت
چرا که عزیزم
نمی‌خوام گریه کنم
برای پل زدن خیلی دور شدیم از هم
اما یه چیزی باعث می‌شه بمونیم و بمونیم
وانمودکنیم نمی‌دونیم فرق ِ‌ش رو
انکارکنیم نبودن چیزی که بود بین‌مون
هرلحظهٔ با هم بودن ِ‌مون
فقط درهم‌می‌شکنه من رو
می‌دونم قسم خوردیم باشه برای همیشه
اما بیش از حد آزارم می‌ده موندن در کنارت
[ترجیع بند]
رفت همهٔ اون جادو
فقط شبحی هست از یه خاطره
یه چیزی درست پیش نرفت
نمی‌شه دیگه خودمون رو بزنیم به نفهمیدن
بزنیم به نفهمیدن
[ترجیع بند]