کاش بدونی که در دوردست ها کی (برات) گریه میکنه
نمیتونم بیام عشقم ، فلک (روزگار) نمیذاره
غربت برام مثل خونه شده
نمیتونم بیام یکی یه دونم ، تقدیر دست و پامو بسته
آرامشی برام نمونده تو این دنیای فانی
یه عشق نافرجام گریبانگیرم شد
تو این دنیای فانی دیگه آرامشی ندارم
گرفتار یه عشق نافرجام شدم
این حسرت ما رو پژمرده و نابود میکنه
یعنی میشه که یه روز اشکمونو درنیاره و ما رو بخندونه؟
یا اینکه نه ، پروردگار ما رو بدون اینکه به هم برسیم
تو غربت و دور از هم جونمون رو خواهد گرفت؟
آرامشی برام نمونده تو این دنیای فانی
یه عشق نافرجام گریبانگیرم شد
تو این دنیای فانی دیگه آرامشی ندارم
گرفتار یه عشق نافرجام شدم