تو نظرت رو تغییر میدی
مثل یه دختر که لباسشو عوض می کنه
آره، تو مثه یه *** می مونی
مث یه ***
این یادم می مونه
خیلی فکر می کنی و
همیشه مرموزانه
حرف می زنی
باید از اول میدونستم
که به درد من نمی خوری
چون تو یه لحظه داغی و لحظه بعد سرد
یه لحظه مثبتی و لحظه ای بعد منفی
یه لحظه تو و لحظه دیگه بیرونی
بالایی و پایین
وقتی حرف حقه باهاش مخالفی
وقتی مشکیه میگی سفیده
می جنگیم، از هم جدا میشیم
همدیگرو می بوسیم و آشتی می کنیم
واقعا از اعماق وجودت نمیخوای واستی
اما تو، اما تو واقعا نمیخوای بری
چون تو یه لحظه داغی و لحظه بعد سرد
یه لحظه مثبتی و لحظه ای بعد منفی
یه لحظه تو و لحظه دیگه بیرون
بالایی و پایین
ما قبلا مثل دوتا دوقولو بودیم
شبیه هم بودیم
نیرویی یکسان داشتیم
حالا مثل باطری خالی شدیم
قبلا (هرچی می گفتی) منو می خندوند
ولی حالا بی مزه شدی
باید از اول میدونستم
که تو تغییر پذیر نیستی
یکی یه دکتر صدا کنه
ما مشکل عشق 2 قطبی پیدا کردیم
به یه رولر کوستر چسبیدیم
نمیتونیم خودمونو از این گردش خلاص کنیم
تو نظرت رو تغییر میدی
مثل یه دختر که لباسشو عوض می کنه