نمیدونم تو هم اونجا بودی یا نه؟ اما...
عشقم به زندگی من خوش اومدی.
نمیدونم تو هم منو دوست داری یا ازم متنفری؟ اما...
به زندگیم خوش اومدی ای شادی قلب من.
نمیدونم باعث این اتفاق تو بودی یا من؟
ولی تو در جواب تموم اون دعاهایی که کرده بودم به من داده شدی.
امیدوارم هرگز موجب رنج و عذابم توی زندگیم نشی،
امیدوارم هرگز مثل یه پتکی نباشی که به یکباره تموم دیوارهای زندگیم رو فرو میریزه...
درهای قلبم رو باز کردم و اون رو برای رویارویی با عشق آزاد کردم،
من در مقابله با تو درمانده و ناتوانم و هیچ قدرتی ندارم،
تو همچون یک لبخند، یک تبسم، وارد سرنوشت من شدی.
وقتی که دردها من رو به گریه واداشته بودن…